معنی استخوان مفصل زانو

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

مفصل

محل اتصال دو یا چند استخوان در بدن، بند: مفصل آرنج، مفصل مچ، مفصل زانو،


زانو

(زیست‌شناسی) مفصل بین ران و ساق پا که پا از آنجا خم و راست می‌شود،
خمیدگی میان لوله،
* به‌زانو درآمدن: (مصدر لازم) [مجاز] مغلوب شدن،
* به‌زانو درآوردن: (مصدر متعدی) مغلوب کردن،
* زانو زدن: (مصدر لازم)
زانو بر زمین نهادن، به‌ زانو نشستن، دوزانو نشستن،
[مجاز] نشستن روی دو زانو برای ادب و فروتنی یا التماس نزد کسی،
* پس زانو نشستن: (مصدر لازم) [مجاز] بر زمین نشستن و زانوها را در بغل گرفتن به ‌حالت غم و اندوه: پس زانو منشین و غم بیهوده مخور / که ز غم خوردن تو رزق نگردد کم‌و‌بیش (؟: لغت‌نامه: پس زانو نشستن)،

لغت نامه دهخدا

مفصل

مفصل. [م َ ص ِ](ع اِ) بند اندام و هر جای پیوستگی دو استخوان. ج، مفاصل.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). پیوندگاه اندام.(غیاث). بندگاه.(ذخیره ٔخوارزمشاهی). بند. پیوند. ملتقای دو استخوان از تن حیوان.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). محل اتصال دو یا چند استخوان به یکدیگر.محلی که دو سر استخوان به هم مربوط شوند. تعداد مفاصل در بدن انسان زیاد است و مهمترین آنها عبارتند از: مفصلهای شانه، آرنج، مچ دست، خاصره ٔ رانی، گیجگاهی فکی و غیره. مفصلها بر سه قسمند: مفصلهای ثابت مثل استخوانهای جمجمه، مفصلهای نیمه متحرک، مثل مهره های ستون فقرات و مفصلهای کاملاً متحرک مثل شانه و آرنج.
- مفصل آرنج، محلی است که استخوان بازو با دو استخوان زند اعلی و زند اسفل مفصل می شود. این مفصل از مفاصل متحرک است و حرکت تا شدن و باز شدن را به خوبی انجام می دهد، ولی حرکت عقبی و دورانی را ندارد.
- مفصل ثابت، مفصلی را گویند که محل ارتباط دو قطعه استخوان به یکدیگر هیچگونه حرکتی نداشته باشد، مثل مفصل استخوانهای جمجمه. مفصل غیرمتحرک.
- مفصل خاصره ٔ رانی، محلی که حفره ٔ حقه ٔ استخوان خاصره با سر استخوان ران مفصل می شود. این مفصل بسیار قوی و محکم است، زیرا وزن بدن بدان متکی است. مفصل مذکور دارای رباطهای قدامی و خلفی می باشد و نیز در داخل مفصل رباطی به نام رباط گرد دارد. این مفصل از مفاصل کاملاً متحرک است و حرکتش در تمام جهات است.
- مفصل زانو، محلی که انتهای تحتانی استخوان ران، با طبق استخوان درشت نی و سطح خلفی استخوان رضفه مفصل می شوند. این مفصل در راه رفتن بسیار اهمیت دارد. حرکات تا شدن و راست شدن را به خوبی انجام می دهد و حرکات طرفیش محدود است.
- مفصل سر و گردن. رجوع به ترکیب مفصل گردن و استخوان قمحدوه شود.
- مفصل شانه، محلی است که استخوان کتف با استخوان بازو مفصل می شوند. سطوح مفصلی در این مفصل عبارتند از: حفره ٔ دوری استخوان کتف و سراستخوان بازو. این مفصل کاملاً متحرک است و دارای کپسول و رباطات و اوتار عضلات و غضروف بین مفصلی و پرده ٔزلالی می باشد و حرکتش از عقب به جلو و از بالایه پائین و به خارج و به داخل و حرکت دورانی است. مفصل کتفی بازویی.
- مفصل غیرمتحرک، مفصل ثابت. رجوع به ترکیب مفصل ثابت شود.
- مفصل گردن و استخوان قمحدوه، محلی که لقمه های استخوان قمحدوه(پشت سری) که استخوان عقبی تحتانی جمجمه است با استخوان اطلس، یعنی اولین مهره ٔ گردنی و بازایده ٔ دندانی استخوان محوری یعنی دومین مهره ٔ گردنی مفصل می شود. این مفصل از مفاصل کاملاً متحرک است و حرکات به جلو خم شدن و عقب رفتن و چرخیدن سر و منحرف شدن به یک طرف به وسیله ٔ این مفصل انجام داده می شود.مفصل سر و گردن.
- مفصل گیجگاهی فکی، محلی که لقمه ٔ استخوان فک اسفل با لقمه و حفره ٔ دوری استخوان گیجگاه مفصل می شوند. این مفصل از مهمترین مفاصل بدن است و آسیبهای وارد بدان عمل تغذیه و تکلم را در انسان دچار اشکال می کند. در بعضی از حیوانات درنده این مفصل بسیار قوی است و وسیله ٔ شکار و دفاع آنها می باشد. حرکات مفصل مذکور بالا بردن و پایین آوردن و نیز حرکات جلو و عقب بردن فک اسفل است.
- مفصل لگن، لگن خاصره از عقب دو مفصل دارد که از هر طرف با کنار استخوان خاجی مفصل می شود و به علاوه دو استخوان خاصره در جلو با هم مفصل شده ارتفاق عانه را تشکیل می دهند.
- مفصل متحرک، مفصلی را گویند که در یک یا چند جهت دارای حرکت کامل باشد.
- مفصل مچ پا، محلی که دو استخوان ساق پا(درشت نی و نازک نی) با استخوان قاب(بجول) و استخوان قاب پابا سایر خرده استخوانهای مچ پا مفصل می شوند(خرده استخوانهای مچ پا نیز با یکدیگر مفصل بندی دارند). این مفصل از مفاصل متحرک است و بسیاری از حرکات را انجام می دهد.
- مفصل مچ دست، محلی است که استخوانهای مچ دست با یکدیگر و با انتهای تحتانی استخوان زند اعلی مفصل می شوند.
- مفصل نیمه متحرک، مفصلی را گویند که همه ٔ حرکات را به خوبی انجام نمی دهند و دارای کمی لغزندگی بر روی هم هستند، مانند مفاصل مهره های ستون فقرات. مفصل قلیل الحرکه.(فرهنگ فارسی معین).
|| محل اتصال قطعات اندامهای حرکتی و قسمتهای مختلف بدن شاخه ای از حیوانات غیرذی فقار که دارای پوشش کیتینی هستند در سلسله ٔ جانوری به نام شاخه ٔ بندپائیان موسومند.(فرهنگ فارسی معین). || محل جدا شدن. حد فاصل: از غزنه بیرون آمدو روی به مدافعت او نهاد در مفصل هر دو ناحیت و مقسم هر دو ولایت بهم رسیدند.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 35). || فاصله ٔ میان دو کوه و دو پشته ٔ سنگریزه ناک. ج، مفاصل.(ناظم الاطباء). و رجوع به مفاصل شود.

مفصل. [م ِ ص َ](ع اِ) زبان.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد).

فرهنگ فارسی هوشیار

زانو

مفصل بین راه و ساق پا را زانو گویند


مفصل

بند اندام و هر جای پیوستگی دو استخوان مشروح، تفصیل کرده شده

فارسی به عربی

مفصل

کافی، مظهر، مفصل، مفصله، مقیه، واسع

فرهنگ فارسی آزاد

مفصل

مَفصِل، بند، محل اتصال دو استخوان (جمع: مَفاصِل)،

فرهنگ معین

مفصل

(مَ صَ) [ع.] (اِ.) بند، محل اتصال دو استخوان. ج. مفاصل.


زانو

[په.] (اِ.) مفصل بین ران و ساق پا.

معادل ابجد

استخوان مفصل زانو

1422

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری